در این در حالی است که در ایران شکار بیرویه، از بین رفتن جنگلها، پیشروی مناطق مسکونی، مدیریت ناصحیح حفاظتی، زبالههای شهری و بیمارستانی، پسابهای سمی و ضایعات شرکتهای نفتی را میتوان از جمله مواردی دانست که به راحتی سبب نابودی گونههای مختلف جانوری میشوند. اما این تغییرات و آسیبهای وارده به محیط زیست، در آیندهای نه چندان دور تاثیرات پیدا و پنهان خود را خواهند گذاشت و شاید در آن زمان محیط زیست انتقام خود را از انسان بگیرد. در این صفحه تعدادی از حیوانات منقرض شده یا در حال انقراض در ایران معرفی شدهاند.
سنجاب ایرانی
کاهش جمعیت این سنجابهای نازنین، نابودی جنگلهای بلوط ناحیه غرب کشور را بهدنبال دارد چرا که این حیوان میوههای بلوط را در خاک پنهان میکند که این موضوع باعث تکثیر و گسترش این درختان میشود.
اگر خواستید این حیوان دوست داشتنی را ببینید میتوانید سری به جنگلهای بلوط سردشت در آذربایجان بزنید. بعضی از آنها هم در مناطق غرب و جنوب غربی ایران (سلسله جبال زاگرس) دیده شدهاند. اما یادتان باشد سعی نکنید آنها را به اسارت ببرید، چرا که جمعیت این سنجابها در حال کاهش است و نسل این حیوان رو به نابودی میرود.
خرس سیاه
خرس سیاه آسیایی از گونههای نادری است که تنها زیرگونه این حیوان در دنیا، در ایران و پاکستان یافت میشود و در فهرست قرمز (فهرست حیوانات در حال انقراض) سازمان ملل قرار گرفته است. این حیوان را میتوانید در 3 استان کرمان، هرمزگان و سیستان و بلوچستان در جنوب شرقی ایران پیدا کنید.
تا حالا فکر میکردیم خرسها فقط برخی حیوانات را میخورند اما جالب است بدانید آنها همه چیزخوارند. حتی از حشرات، نوزاد پستانداران، مهرهداران کوچک و ماهیها هم نمیگذرند. جالبتر اینکه آنها از میوههای درخت انجیر، توت و خرما و جوانههای گیاهان هم تغذیه میکنند. خرسهای سیاه شبها بهدنبال غذا میروند و صبح زود به لانه خود برمیگردند.
این حیوان بهعلت نبود مطالعات آماری از سوی سازمانها و همین طور تهدید از سوی کشاورزان، شکارچیان و حوادث جادهای و... در مناطق جنوب و جنوب شرق کشور در حال نابودی است.
سمندر لرستانی
شاید کمتر درباره سمندر شنیده باشیم یا فیلم و کارتونی از آن دیده باشیم اما سمندر لرستانی گونه دوزیست دم دار با طول 14 سانتی متر است. پوست این حیوان با نقش و نگارهای موزائیک گونه سفید و سیاه روی پشت آن و نوارهای قرمز و نارنجی رنگ روی پوست شکم و پا، زیبایی منحصربهفردی به آن داده است.
آیا میدانید نسل این حیوان زیبا که فقط در ایران، آن هم در نقاط محدودی از لرستان یافت میشود نیز در حال نابودی است؟ کل جمعیت سمندر کوهستانی لرستان را کمتر از یک هزار عدد تخمین زدهاند.
در واقع رنگهای زیبای این جانور بلای جانش شده بهطوری که خرید و فروش آن به معاملهای پرسود برای شکارچیان تبدیل شده و تجارت این جانور کمیاب از طریق اینترنت جمعیت آن را تا ۸۰ درصد کاهش داده است. این در حالی است که بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکایی برای تکثیر و پرورش سمندر لرستان هزینههای بسیار زیادی میکنند. یک شرکت اوکراینی در وب سایت خود نوشته بود که فقط طی یک سال حدود ۲۰۰ مورد از این گونه را فروخته است.
صید بیرویه، مهمترین عامل نابودی این گونه کمیاب است و بیان این موضوع تلخ که محیط زیست ایران به زودی سمندر لرستانی خویش را برای همیشه از دست میدهد بسیار وحشتناک و تأسفآور است. تغییر اقلیم و بروز خشکسالی در منطقه نیز در کنار عوامل انسانی سبب شده است تا اندک جمعیت باقیمانده از سمندرهای کوهستانی لرستان به سن تولید مثل نرسند و تعدادشان روزبهروز کاهش یابد.
شیر ایرانی
شاید باور نکنید شیر، سلطان جنگل داستانها هم به جرگه حیوانات منقرض شده پیوسته است. همیشه از این حیوان بهعنوان نشانه قدرت و شجاعت یاد میشود بهطوری که در گذشته اگر پادشاهی به شکار شیر میرفت به حتم در نگاه مردمش شجاع و جنگجو بهنظر میآمد. شاید بیشتر، غرش ترسآور این حیوان، آن را قدرتمند نشان داده و زبانزد کرده باشد. اما افسوس که شیر پارسی در دشت ارژن، دیگر جایی ندارد و صدای غرش رعد آسایش شنیده نمیشود. گفته میشود که آخرین شیر ایرانی در اوایل دهه۴۰میلادی دیده شده است. برای آخرین بار شیر ایرانی را مهندسان آمریکایی که در اطراف دزفول مشغول ساخت راهآهن خوزستان بودند مشاهده کردند. اما هم اکنون شیر پارسی یا آسیایی، زیرگونهای از شیرها است که تنها در هند یافت میشود.
گورخر
همیشه اسم گورخر برایمان جالب بوده است. گورخر به معنی خر صحرایی است. در واقع واژه گور به معنی صحرا و زمین هموار و دشت است. گورخر ایرانی بر خلاف قوم و خویشهای آفریقاییاش بدن راهراه ندارد. این حیوان در گذشته به تعداد زیاد در حاشیه کویر مرکزی از طبس تا سمنان، جنوب ورامین، نزدیک قزوین، دشتهای مجاور کلاه قاضی و گاوخونی در استان اصفهان، بافت و سیرجان در استان کرمان، نیریز در استان فارس، ابرقو و هرات در استان یزد و مناطق مرزی سرخس وجود داشته ولی اکنون تعداد بسیار کمی از آن فقط در مناطق حفاظت شده توران و بهرام گور و منطقه مرزی سرخس باقی مانده است. امروزه و بر اثر تعقیب و شکار گورخر ایرانی، تخریب زیستگاه و اشغال آبخورها نسل این حیوان بهشدت در معرض خطر نابودی است؛ طوری که هماکنون نام آن در فهرست « سومین مجمع جهانی حمایت حیوانات در معرض خطر» قرار دارد.
ببر ایرانی
امسال سال ببر است، ولی از خود ببر خبری نیست! درنده خویی این حیوان شاید دل خیلیها را به لرزه درآورد اما به محض اینکه میشنویم نسل این حیوان منقرض شده است شاید جور دیگری به ماجرا نگاه کنیم. آخرین ببر ایرانی که در مازندران به آن شیر سرخ میگفتند در سال۱۳۳۸ هـ.ش در جنگل گلستان، در منطقه گرگان، به دست یک شکارچی محلی شکار شد و امروزه از این ببر تنها یک نقاشی رنگی و چند عکس و مقداری پوست بهجا مانده است.
عکسها و پوستها نشان میدهند که رنگ ببر مازندران از ببر بنگال روشنتر و تا اندازهای نارنجی مایل به قرمز بوده است. موهای بدن آن بلندتر و پرپشتتر از ببر بنگال و کوتاهتر از ببر سیبری، و جثه آن بزرگتر از ببر بنگال و کوچکتر از ببر سیبری بوده است. شکار بی رویه ببرها تا حد زیادی باعث نابودی نسل این گربهسان در ایران شد و با از بین رفتن ببرهای مازندران تعادل زیستگاهها نیز برهم خورد و تعداد گرازها افزایش یافت. به همین دلیل تعداد آنها امروزه آنقدر زیاد شده که تبدیل به آفتی برای مزارع شدهاند.
گوزن
استان گیلان محل زندگی 2 نوع از گوزنهای بومی ایران به نامهای «مرال» و«شوکا»ست که هردو آنها در معرض انقراض قرار دارند. البته شوکا در مناطقی از استانهای مازندران و گلستان نیز دیده میشود.
شوکا گوزنی کوچک به رنگ قهوهای است. انتهای موی آن روشنتر و روی کپل و زیر شکم آن روشن و تقریبا سفید است. وزن آن بین 15 تا 30 کیلوگرم برآورد شده است و معمولا حدود 15 سال عمر میکند. شاخ شوکا نسبت به سایر گوزنها ساده تراست. شوکاها نیاز مبرمی به نوشیدن آب ندارند اما زیستگاهشان را طوری انتخاب میکنند که در مجاورت چشمه، یا رودخانه باشد. آنها میتوانند برای تامین آب مورد نیاز بدن خود، از جوانههای درختان و درختچهها و برگهای جوان استفاده کنند.
مرال نیز یکی از 3 گونه گوزن (گوزن زرد، شوکا و مرال) موجود در ایران است که به آن گاو کوهی هم گفته میشود. اینگونه بزرگترین گوزن ایران به شمار میرود که در جنگلهای مناطق کوهستانی زندگی میکند و با توجه به غنای زیستبوم استان گیلان و وجود جنگلهای بینظیر، این استان یکی از مهمترین زیستگاههای اینگونه با ارزش به حساب میآید. مرالها در شرایط اسارت نگهداری میشوند و امکان رهاسازی در طبیعت برای آنها مقدور نیست.
هرچند از تعداد واقعی مرالها در جنگلهای شمال اطلاع کاملی در دست نیست اما براساس آثار و مشاهدههای مستقیم، گفته میشود که تعداد ۱۵۰راس در استان وجود داشته باشد. جمعیت مرالها در استان گیلان طی 3 دهه گذشته بهدلیل شکار بیرویه و نبود نظارت دقیق بر فرایند شکار غیرقانونی بیش از ۷۰درصد کاهش یافته است.
از سوی دیگر تخریب جنگل و تبدیل آن به مناطق جدا از هم به سبب فعالیت شرکتهای مقاطعهکار جنگل، بهشدت امنیت جمعیت اینگونه را در جنگلهای گیلان با تهدید مواجه ساخته است. محدود شدن زیستگاه این جانور، قرار گرفتن آن در معرض اصوات ناشی از تعریض و احداث جاده در داخل جنگل و استرسهای موجود میتواند منجر به تغییر عادات عمومی این جانور و کاهش میل آن برای جفت گیری شود و بارداریهای آن را نیز
ناموفق کند.